مطالب بامزه و خنده دار ⎝⓿⏝⓿⎠ ، اعتراف هاي بامزه .خاطرات با مزه . سوتی ها بامزه.چرت و پرت،.. مطالب بامزه و خنده دار |
|||
از يك ديوونه ميپرسن چرا ديوونه شد ي؟ ميگه : من يه زني گرفتم كه يه دختره 18 ساله داشت، دختر زنم با بابام ازدواج كرد، در نتيجه، زن من، مادرزن پدرشوهرش شد، از طرفي دختر زن من كه زن بابام بود، پسري به دنيا آورد كه ميشد برادر من و نوه ي زنم،پس نوه ي منم ميشد، در نتيجه من پدربزرگ برادر ناتني خودم بودم،چند روز بعد زن من پسري به دنيا آورد كه زن پدرم، خواهر ناتني پسرم و مادربزرگ او شد،در نتيجه پسرم، برادر مادربزرگ خودش بود، از طرفي چون مادر فعلي من يعني دختر زنم،خواهر پسرم بود، در نتيجه من خواهرزاده ي پسرم بودم موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان |
|||
|